سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 
قالب وبلاگ
لینک های مفید

                                       به نام خدا

                                داستان درخت پرتقال

یه دونه پرتقال بود که با چند تا از دوستاش تو یک پرتقال به خوبی و

خوشی زندگی می کردند . هر کدام از آنها یه اتاق جدا داشتند و

همیشه توی آن نشسته بودند و آب پرتقال می خوردند و با هم بازی

می کردند . یک روز صبح که از خواب بیدار شدند یه دفعه دیدند

خونشون داره تکون می خوره . و

سقف خونشون که پوسته پرتقال بود داشت خراب می شد! بچه ها

می دونید چه اتفاقی افتاده بود ؟ ! یه آدمی داشت پرتقال را پوست

می گرفت .

اتاقهای دونه پرتقال یکی یکی از هم جدا می شد ، و نوبت به اتاق

دونه کوچولو رسید . دونه کوچولو از توی اتاقش روی زمین افتاد .

 

دونه کوچولو خیلی ترسیده بود و گریه میکرد و می گفت : ( اینجا

کجاست ؟ دوستام کجا رفتند ؟ من می خوام برگردم خونمون )

که یه دفعه یه صدا شنید که بهش می گفت : ( چیه دونه کوچولو

چرا گریه می کنی ؟) دونه کوچولو اطرافش را نگاه کرد و گفت :

( تو کی هستی ؟ کجایی ؟ ) صدا از پایین می اومد گفت : ( من

زمین هستم تو الان روی من افتادی چی شده که گریه می کنی؟)

دونه کوچولو گفت: ( من و خواهر برادرام تو خونمون زندگی می کردیم

که یک آدمی اومد و خونمون را خراب کرد و منو اینجا انداخت ، حالا من

از اونا جدا شدم ! من از تنهایی می ترسم ،بدنم درد میکنه ، اینجا چقدر

روشنه چشمهام درد میکنه نمی تونم جایی را ببینم ) زمین بهش گفت:

( نترس ، من خودم کمکت می کنم ، برو زیر خاکها تا یک خونه جدید پیدا

کنی ) دونه کوچولو گفت : ( من که نمیتونم تکون بخورم ) زمین گفت ):

چرا می تونی! پاشو تلاش کن خودتو بکش زیر خاکها ،اگه بالا بمونی

حیوانها تو را می خورند ) دونه کوچولو با هزار زحمت خودش را زیر

خاکها کشید ، زمین بهش گفت :( آفرین! دیدی تونستی حالا اینجا یه

خونه جدید داری با کلی غذاهای خوش مزه ! اگه غذاهایی که تو خاک

هست را بخوری خیلی زود بزرگ می شی ، تازه !اینجا دوستهای زیادی

هم پیدا می کنی ) بله بچه ها دونه کوچولو حالا یه خونه جدید و با کلی

دوست جدید پیدا کرده بود .زمین بهش غذا می داد، خورشید خانوم

گرمش می کرد،ابر بهش آب می داد ؛ دونه کوچولو به کمک دوستاش

خیلی زود بزرگ شد ، دست و پا پیدا کرد و خودشو از زیر خاکها بالا کشید

و بیرون آمد . حالا چون بزرگ شده بود دیگه نور زیاد چشم هاشو اذیت

نمی کرد اطرافشو نگاه کرد ،وای! چه دنیای بزرگ و قشنگی ! همه جا

سرسبز و زیبا بود ، گل و رودخونه و درخت و حیوانهای مختلف همه جا

دیده می شدند ،دونه کوچولو به آسمون نگاه کرد و گفت : ( وای چه

آسمون قشنگی ! خوش به حال این درخت که به آسمون نزدیکتره ،

ای کاش من هم می تونستم مثل درختها به آسمون نزدیک بشم )

زمین بهش گفت : ( کاری نداره به خودت نگاه کن تو دیگه دونه کوچولو

نیستی، شدی یه نهال درخت ، ریشه و برگ و ساقه داری ، اگر تلاش

کنی و غذاهای خوب بخوری خیلی زود بزرگ می شی و مثل این درختها

به آسمون نزدیک می شی )؛ بله بچه ها از اون روز به بعد دونه قصه ما

که حالا یه نهال شده بود خیلی تلاش می کرد و خودشو بالا می کشید

تا کم کم تبدیل به یک درخت بزرگ پرتقال شد . درخت پرتقال پرتقالهای

زیادی داده بود که تو خونه هر پرتقال چند دونه پرتقال زندگی می کرد .

درخت پرتقال آرزو می کرد این دونه ها مثل خودش تلاش کنند و یک

روزی درخت پرتقال شده به آسمون برسند .درخت پرتقال خیلی خوشحال

بود و همیشه از کسی که این همه دوست براش فرستاده بود تا بهش

کمک کنند که بزرگ بشه و به آسمون برسه تشکر می کرد .

 

 

این قصه هنوز در گروه تمرین عملی و کارگاه قصه نویسی مزرعه ایمانی و علمی مورد نقد و بررسی قرار نگرفته است.


[ یکشنبه 93/5/26 ] [ 5:15 عصر ] [ ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

همه اعضای مزرعه ایمانی وعلمی بایستی به تعمیق اعتقادات خود بپردازند و سیر مطالعاتی عمومی همه اعضا باید در بردارنده مطالعات معرفتی باشد. بر همین اساس هر چند خانواده با یکدیگر در طی جلسات هفتگی که با هم دارند قسمتی از معارف را مورد مطالعه و بحث و بررسی قرار داده و همان محتوا را درقالب‌های کودکانه اعم از قصه، بازی و... ریخته و با ارائه صورتجلسات هفتگی در وبلاگ دست آوردهای خود را در اختیار سایر اعضا قرار می‌دهند. پیشنهاد ایشان در زمینه سیر مطالعات معرفتی عمومی همه اعضای مزرعه ایمانی و علمی نیز، ذیل عنوان "سیر مطالعات اعضا" در موضوعات وبلاگ درج شده است. درکنار این سیر مطالعاتی برنامه علمی معارفی ایشان در جلسات هم اندیشی ماهیانه می‌باشد که به بیان نکاتی معارفی و روش تبدیل آن برای نوجوان و کودک می‌پردازند. 2. دومین محور مزرعه، که باز شامل عموم است مطالعه کتب روانشناسی اعم از روانشناسی رشد، روانشناسی اجتماعی، روانشناسی شخصیت و بهداشت روانی با تکیه بر منابع اسلامی است چرا که علم روان شناسی از روش‌های تبدیل محتوای معارف کسب شده بوده و همچنین با توجه به تمرکز این گروه بر روی تربیت توحیدی کودک، اگر قرار باشد تمام دست آوردهایمان را به کودک منتقل کنیم گریزی نیست از اینکه به ابزار شناخت روان او بر اساس سن، جنس و شخصیتش تجهیز شویم. 3. سومین محور مزرعه، تسلط به زبان ارتباط با کودک و در واقع فراگیری شیوه انتقال محتوای معارفی به کودک است که در این میان قصه‌گویی و قصه نویسی نقش بسیار مهمی را بر عهده داشته و شرکت در کارگاه قصه نویسی حضوری یا آنلاین و دست به قلم شدن برای نوشتن قصه‌های کودکانه از ابتدای امر، از فعالیتهای گروه بوده است. • لازم به ذکر است که امر تربیت مقوله وسیعی است و بر ما لازم است که به همه جنبه‌های تربیت کودک اعم از تربیت اخلاقی، تربیت هیجانی، مهارت‌ها، انس با قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) و ... به عنوان قسمتی از روند تربیت کودکان توجه ویژه داشته و عنایت به بخشی ما را به غفلت در بخشی دیگر دچار نکند پس تمام این موارد نیز در دستور کار مزرعه ایمانی و علمی جهت پرداختن به آن قرار دارد که هر چند وقت یکبار، فعالیت علمی و عملی بر روی یک یا چند اصل به عنوان چشم انداز آن مقطع، مورد توجه قرار می گیرد."
لینک های مفید
صفحات دیگر
امکانات وب


بازدید امروز: 522
بازدید دیروز: 27
کل بازدیدها: 337581